آسیبهای اجتماعی از آن دست موضوعاتی است که باید با دقت و حساسیت زیاد بررسی شود تا بتوان برای آن راه علاجی یافت. آنچه که امروز در محله «هرندی» و بوستان «حقانی» با حضور معتادان متجاهر یا رها شده میگذرد یکی ازهمان آسیبهایی است که علاوه بر تهدید سلامت روح وروان ساکنان، احساس امنیت را از اهالی گرفته است...
عدهای معتقدند که معتاد بیمار است و برخی دیگر او را مجرم میدانند و در هر مقطعی با روشی خاص با این افراد رفتار میشود. چرا در شرایط فعلی در این وضع گرفتار شدهایم؟آیا راه دیگری برای مقابله با این پدیده داریم؟
طلا: در این موضوع باید از حیرانی بین جرم یا بیماری بودن اعتیاد خارج شویم. قبلاً میگفتند اعتیاد بیماری است و همه را بردند در بیمارستانها و مراکزدرمانی نگهداری کردند اما دیدیم که این مراکز پر شد و عملاً اتفاقی نیفتاد. بعد دیدیم که نمیتوانیم کار را به این شکل ادامه بدهیم گفتیم که اعتیاد جرم است و بعد معتادان را با استفاده از نیروی انتظامی، جمعآوری کردیم و با احکام قضایی به زندان فرستادیم و دیدیم که زندانها پر شد. در مدلی که امروز آن را اجرا میکنیم به این نتیجه رسیدیم که اگر یک فرد معتاد 2 بار دستگیر شد با نگاه یک بیمار با او برخورد کنیم و در مرتبه سوم نگاه به معتاد مجرمانه شود و الان این مدل در کشور اجرا میشود. اما معتقدم با این کار هم مشکل حل نمیشود و اصل و ریشه این اشکال را باید در جایی دیگر پیگیری کرد. از نظر قانونی هم فکر نمیکنم مشکلی داشته باشیم. چون صراحتهای قانونی به اندازه کافی در این حوزه وجود دارد. در شهرهای دیگر این پدیده با این شدت دیده نمیشود و فقط کلانشهری مانند تهران که تبدیل به یک ابرشهر شده است با این پدیده دست و پنجه نرم میکند که این موضوع نشان میدهد در قانون مشکلی نیست.
هاشمی: در حوزه اعتیاد، قانون خوبی داریم و متولی دارد و متولی اجرای این قانون ستاد مبارزه با موادمخدر است که بار قانونی و قدرت معنایی خوبی دارد. اما این ستاد هم در دورههای مختلف دچار فراز و فرودهای بسیاری شده است که علت آن راباید در نوع نگاه مسئولان به این موضوع جستوجو کرد و دید که آیا به معضل اعتیاد بهعنوان یک موضوع جدی در جامعه پرداخته شده است یا نه. که معتقدم چنین نگاهی اکنون وجود ندارد. امروز به دلیل برخی سوءمدیریتها و در اولویت قرار نداشتن، مشکل اعتیاد نمود پیدا کرده است که در این زمینه باید نگاهها را اصلاح کرد. از سوی دیگر باید با اختصاص منابع مالی در حوزه پیشگیری و آموزش مقابله با اعتیاد گامهای اولیه را برای مناسب کردن محیط زندگی شهروندانی که در معرض آسیب بیشتری قرار دارند برداشت و در این راه کوتاهی نکرد.
موسوی چلک: شاید علت این پدیده این باشد که امور اجتماعی را از دیرباز تاکنون در حاشیه دیدهایم و هرگز در نظر مسئولان این مسئله در اولویت نبوده است که بخواهند برای آن برنامهریزی کنند. رئیسان جمهور در دورههای مختلف در اجرای برنامههای توسعه، نگاهشان به بخش اجتماعی این بوده است که بگویند چند نفر تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) و چند نفر باید تحت پوشش بهزیستی قرار بگیرند و با این نگاه در برنامهها و قوانین، عملاً تحولی در برنامههای توسعهای و اجتماعی کشور رخ نمیدهد. از سوی دیگر هرگز ندیدهایم که در مجلس حتی یک وزیر به دلیل مسائل اجتماعی زیر سؤال برود یا درباره عملکردها تحقیق و تفحص شود و به این دلیل شاهد رخوت و سستی در انجام فعالیتهایی هستیم که محصول نهایی آن امروز در هرندی به بار نشسته است.
چرا تهران و بهصورت خاص در محلهای مانند هرندی در چنین وضعی گرفتار شدهایم؟
طلا: فکر میکنم مشکل از جایی شروع میشود که تناسبی میان نیازها و ساختارها در شهر وجود ندارد؛ به گونهای که امروز تهران بهعنوان یک ابرشهر ساختارهای مناسبی برای این ویژگی منحصربهفرد خود ندارد بلکه ساختارهای مدیریتی آن به گونهای تعریف و طراحی شده است که پاسخگوی نیازها نیست. متأسفانه هیچ مؤلفهای در تهران نداریم که دستگاهی متناسب باری که دارد کار کند که علت آن را بعد ازساختارهای نامناسب میتوانیم در رشد شدید جمعیتی و توسعه نیافتگی دستگاههای موجود در این شهر با این حجم وسیع از جمعیت جستوجو کرد. از سوی دیگر چون وزارتخانهها در تهران قرار دارند دستگاههای استان زیر سایه سنگین وزارتخانهها قرار دارند و عملاً نمیتوانند آنگونه که باید و شاید کار کنند و توجه لازم به آنها نمیشود که این هم برای مدیریتهای استان مشکلاتی را ایجاد کرده است. در موضوع اعتیاد هم وضع به همینترتیب است. ما معتاد متجاهر زیادی داریم. ابتدای سال 1391 بر اساس آماری که مسئولان ارائه کردند تعداد آنها 7 هزار نفر برآورد شد که اگر در همان زمان ساختارهای مدیریتی به گونهای بود که میشد آنها را جمعآوری و نگهداری کرد الان به آمار 15 هزار معتاد متجاهر نمیرسیدیم و کار به اینجا کشیده نمیشد.
هاشمی: فکر میکنم ایجاد یکپارچگی در مدیریت در ارکان ساختار و معنا در کلانشهری مانند تهران یک ضرورت است و نبود آن مشکلاتی را برای اداره آن ایجاد میکند. تهران الان حدود 80 سال است که کلانشهر شده و در این مدت هنوز نتوانستهایم برای این کلانشهر برنامهریزی کنیم. همواره جای مدیریت اصولی در مجموعهای مانند شهرداری، دولتها و مجلسها خالی و مدیریت یکپارچه شهری بیشتر یک شعار بوده است تا یک واقعیت. یک منطقه شهرداری تهران به حدی پرجمعیت است که با جمعیت یک استان برابری میکند اما با وجود چنین واقعیتی براساس این شرایط برنامهریزی نمیکنیم و با وجود قوانین خوب به دلیل گسست مدیریتی در پایتخت نمیتوانیم این قوانین را درست اجرا کنیم. حاصل چنین شرایطی نمود گسترده آسیبهای اجتماعی در شهر است که اعتیاد در محله هرندی را باید بخشی از این آسیبها ارزیابی کرد.
موسوی چلک: ستاد مبارزه با موادمخدر به تنهایی توان حل معضل اعتیاد را ندارد و با این وضع نباید انتظار داشت مشکل اعتیاد و معضلاتی که در محله هرندی بهعنوان بخشی از آسیبهای امروز جامعه که در این محله نمود پیدا کرده است بتوان برطرف کرد. متأسفانه همواره معضلات و آسیبهای اجتماعی را یک جزیره دیدهایم و با آن برخورد جزیرهای و مقطعی کردهایم. اگر بخواهیم به این محله مانند خاکسفید که جزیرهای، عمل و برای مدتی این محله را از وجود معتادان پاک کردیم نگاه کنیم و در هرندی هم همین کار را انجام دهیم موفق نمیشویم. الان همان افرادی در هرندی هستند که قبلاً در خاکسفید بودند و این نشان میدهد نگاه جزیرهای به محله هرندی نمیتواند مشکلات این محله و آسیبهایی را که امروز در آن شاهد هستیم برطرف کند.
به نظر شما برای حل مشکل محله هرندی باید چه اتفاقی بیفتد؟
موسوی چلک: جنسکاری که درمحله هرندی باید اتفاق بیفتد جنس کار جزیرهای نیست. آسیبهای اجتماعی از نظر ما جزیره نیست که بخواهیم خاص و موردی با آن برخورد کنیم. اگر نگاه مانند گذشته باشد هزار سال دیگر با این نگاه کار کنیم موضوع اعتیاد، سرقت، فحشا و قتل در محله هرندی که در کنار بزرگترین مرکز تجاری ایران یعنی بازار، اتفاق خواهد افتاد. تا زمانی که با نگاه پلیسی وارد کار شویم و بخواهیم با فشار کار را جلو ببریم قطعاً نمیتوان کاری انجام داد. جمعآوری معتادان فوری انجام میشود و آیا این چاره کار است؟ الان شهرداری بهصورت قرارگاهی در حال انجام کار است و ما هم بهعنوان عضو شورای عالی خدمات اجتماعی شهرداری تهران معتقدیم برخورد سلبی و انتظامی چاره کار نیست و اگر به این روش بخواهیم کار کنیم اثرگذاری لازم را ندارد. اکنون 974 منطقه در 97 شهر بزرگ داریم که کیفیت زندگی در آنها مانند هرندی یا بدتر از هرندی است. بنابراین نمیتوانیم ضربتی با مسئله برخورد کرد. جمعآوری معتادان فوری انجام میشود ولی مسائل این محله فوری حل نمیشود.
طلا: الان بسیاری از افرادی که در محله هرندی زندگی میکنند شهروندانی قانونمدار هستند. اما در کنار آنها، افرادی زندگی میکنند که آسیبهایی همراه خود دارند که باید هر کدام را در جای خود بررسی کرد. قانونگذار به مسئولان تکلیف کرده است که امنیت روانی، فیزیکی، سلامت و دیگر حقوق شهروندی را برای همه شهروندان فراهم کند و در این زمینه باید دستگاهها به تکالیفی که برعهده آنها گذاشته شده است به خوبی عمل کنند.
برخی معتقدند که باید با معتادان برخوردهای سلبی و انتظامی شود. آیا برخوردهایی صورت گرفته و کارآیی لازم را داشته است؟
طلا: جنس برخوردی که با معتادان صورت گرفته است در قوانین و مقررات هرگز پلیسی نبوده و قانون در این زمینه کاملاً شفاف است. هرگز بخشنامهای برای برخورد پلیسی با افراد صادر نشده است. اینکه آیا نوع برخوردها پلیسی بوده یا اینکه ما تنها بخش پلیسی آن را دیدهایم موضوع دیگری است که باید بررسی شود. این نکته را فراموش نکنیم که ما در خانواده خود رفتارهای تند را از فرزندانمان پنهان میکنیم تا به روحیه آنها آسیبی وارد نشود و بچهها رفتارهای پرخاشگرانه ما را در خانه نبینند و یاد نگیرند و به همین دلیل هم باید مظاهر اعتیاد را در گام اول از جلوی خانهها و محل بازی بچههای هرندی از بین ببریم تا آنها با اعتیاد بیش از این مواجه نباشند. در گام بعدی برای برطرف کردن آسیبهای دیگر محله با استفاده از نظر کارشناسان باید وارد کار شد و فعالیتهای اجتماعی انجام داد.
موسوی چلک: به گمانم هرندی یک نشانه است ازغفلتهایی که دانسته یا ندانسته مرتکب شدهایم و با عملکردهای اشتباه درحوزه مقابله با موادمخدر و اعتیاد این وضع را ایجاد کردهایم. از سال 1338 مددکاران اجتماعی در محله هرندی و دروازه غار حضور داشتند و دیدهایم که چنین محلههایی همواره با بیتفاوتی مواجه بودند. چون نگاهی که به آسیبها داشتیم درست نبود و عملکردها هم نواقص زیادی داشت. این نکته را نباید فراموش کرد که با نگاه امنیتی و انتظامی به محله هرندی نمیتوانیم مشکلات را برطرف کنیم. شاید با ایجاد پاسگاه و دادگاه در محله هرندی به ظاهر بتوان مشکل را حل کرد اما این افراد به جای دیگری میروند و هرندی دیگری درست میکنند. به این دلیل معتقدم که باید کار ریشهای و منطقی و به درستی انجام شود و ریشه آسیبی که امروز از هرندی بیرون زده شده است خشکانده شود.
چه دلیلی باعث میشود که ساختارهای اداری برای مدیریت مسائلی مانند آسیبهایی که در محله هرندی وجود دارد نیازمند بازنگری و سازوکارهای جدید باشد؟
هاشمی: افراد زیادی در ادارهها و سازمانها کار میکنند که همگی ادعای مدیریت دارند. به پیشینهکاری هر یک از آنها که نگاه کنید سوابق چنین و چنان دارند و مسئولیتهای درشت و سنگینی داشتهاند. همین افراد وقتی که کار خوبی در شهر انجام میشود میگویند که آنها بودهاند مشکل را حل کردهاند. اما وقتی که معضلی ایجاد میشود همه کنار میکشند و کسی نیست که مسئولیتها را قبول کند و مشخص کند تا چه اندازه در ایجاد مشکل مقصر بوده یا کمکاری کرده است و دست به فرافکنی میزنند و دیگران را مقصر جلوه میدهند. به نظرم آنچه که امروز در هرندی دیده میشود حاصل غفلت همه مسئولان در دستگاههای اجرایی تهران است و به این دلیل میگوییم باید اصلاح ساختارها در دستگاههای اجرایی تهران انجام شود تا بتوانند کارکرد درست خود را پیدا کنند.
طلا: ما در تهران 53درصد درآمد مالیاتی کشور را تأمین میکنیم و 30 استان دیگر 47درصد دیگر مالیات را به خزانه دولت میدهند. از مجموع مالیاتی که در تهران به دولت داده میشود فقط 4درصد آن دوباره به تهران اختصاص داده میشود و وقتی این حجم از بیتوجهی انجام میشود و متناسب با جمعیت و بزرگی شهر پول و امکانات به دستگاههای اجرایی داده نمیشود ساختارها تضعیف میشود و به این دلیل باید ساختار اداری تهران را اصلاح کرد. الان وظایف همه دستگاهها و سازمانها در موضوع اعتیاد و معتادان مشخص است اما وقتی سازمان مسئول، اعتبار و امکانات ندارد تا بتواند به وظیفه خود عمل کند و این مسئولیت را به گردن دیگران میاندازد چه انتظاری باید داشت. دستگاهها چون پول ندارند به شهرداری مراجعه میکنند و این نهاد را مسئول میدانند و وقتی هم شهرداری وارد کار میشود همان دستگاهی که مسئول این کار است آنقدر سنگاندازی میکند که یک مرکز اقامتی برای نگهداری معتادان را با استانداردهایی که تعریف کرده است مثل هتل 5 ستاره تبدیل میکند و میخواهد چنین مرکزی درست شود. چنین وضعی ضرورت اصلاح ساختار دستگاهها را در تهران دوچندان میکند.
موسوی چلک: میخواهم به این موضوع از منظر دیگری نگاه کنم. ساختارهای اداری در تهران صد البته نیازمند اصلاح است. اما به نظر میرسد ما برای اینکه بتوانیم آسیبهای اجتماعی پایتخت و بهصورت خاص هرندی را برطرف کنیم نیازمند این هستیم که سهم مددکاران اجتماعی و تشکلهای مردمنهاد را در اجرای برنامهها افزایش دهیم. متأسفانه تشکلهایی که داریم چندان مردم نهاد نیستند و کمتر استقلال مالی دارند و به معنی واقعی توانایی کار ندارند و بیشتر خرید خدمت میکنند. اگر هزینههایی را که برای ماده 16 هزینه میکنیم و میدانیم هزینهای اشتباه است را برای پیشگیری که بودجهای بسیار کمتر از ماده 16 دارد صرف میکردیم و این اعتبار را در اختیار تشکلهای مردمنهاد قرار میدادیم تا آنها وارد کار شوند موفقیت بیشتری پیدا میکردیم.
به نظر شما چه کارهایی باید برای کاهش مشکلات و آسیب محله هرندی بهعنوان یک فوریت اجتماعی انجام داد؟
موسوی چلک: نخستین گام برای جلب مشارکت مردم و کاهش مشکلات محله این است که مردم این محله نیازهای خود را بشناسند. یکی از مشکلاتی که امروز مددکاران برای فعالیت درهرندی با آن مواجه هستند این است که مردم نمیدانند چه حق و حقوقی دارند و این حق را باید از چه کسی مطالبه و پیگیری کنند. آنها حتی نمیدانند که سؤالات خود را باید از چه کسی بپرسند. توانمندی و ظرفیت تشکلهای مردمی هم برای پیگیری مطالبات محدود است و بعد از آن مسئولان باید پای کار باشند و پاسخگوی سؤالاتی شوند که ساکنان دارند. چون اگر به این سؤالات پاسخ داده نشود میزان مشارکت ساکنان در اجرای طرحهای بهبود زندگی در این محله کاهش مییابد و موفقیتی که انتظار آن را میکشیم هرگز حاصل نمیشود. در تمامی مدلهای حل آسیبهای اجتماعی شاهد هستیم که اگر از درون محلهای که آسیب در آن وجود دارد مشارکتپذیری ساکنان برای از بین بردن آسیب افزایش یافته است برطرف کردن معضل اجتماعی آسانتر شده است و بر این اساس باید در این محله هم مشارکت اهالی را با ایجاد احساس تعلق خاطر در میان آنها افزایش داد. اما اگر خارج از محله برای محله تصمیمگیری شوددرصد موفقیت کاهش پیدا میکند. برای برطرف کردن آسیبهای اجتماعی نباید مدیریت این کار را به دستگاههایی که ماهیت سیاسی و امنیتی دارند داد بلکه شهرداری میتواند بهعنوان دبیر ستادی مردم و محلهمحور وارد کار شود و با کمک به تشکلهای مردم محور از آنها حمایت کند وهرجا دستگاهی کمکاری کرد از استانداری بخواهد از دستگاه کم کار بازخواست کند تا هم مسئولان و هم مردم نقش خود را در محله به خوبی ایفا کنند.
هاشمی: تشکلهای مردمی غیرمنسجم در محله هرندی حضور دارند و نتوانستهاند با این رویه شبکهسازی خوبی انجام دهند. برای اینکه بتوانیم از خدمات تشکلهای مردمنهاد برای برطرف کردن مشکلات محله هرندی استفاده کنیم این تشکلها باید بتوانند با ایجاد سازوکارهای مناسب در محله شبکهسازی کنند. در شرایط فعلی با بررسیهایی که صورت گرفته است همراه با معتادانی که در این محله زندگی میکنند خانوادههای آنان که در سلامت هستند هم حضور دارند که باید این افراد شناسایی شوند و با اجرای طرحهای غربالگری، توانمندسازی آنها را در دستور کار قرار داد. بسیاری از خانوادههایی که یکی از اعضای آنها در هرندی رها شده است پول و امکانات لازم برای ترک دادن افراد را ندارند و تشکلهای مردمی در محله میتوانند با شناسایی این دسته از خانوادهها و معتادان زمینه را برای ترک اعتیاد و بازگرداندن آنها به جامعه فراهم کنند. در حوزه آموزش و پیشگیری هم تشکلهایی که در منطقه و محله فعالیت دارند باید مفاهیم آسیب را به دانشآموزان با همکاری دستگاههای اجرایی مانند آموزش و پرورش آموزش دهند تا کودکان محله آسیب نبینند. پیشگیری سطح یک تا 3و آموزش و مقابله بهنگام و بازتوانی افرادی که در این محله سکونت دارند باید در اولویت هر برنامهای قرار گیرد و در این میان تشکلهای مردمنهاد فعال در این حوزه باید جدیتر از قبل عمل کنند.
طلا: فکر میکنم مهمترین مشکل این است که دستگاهها به کار بهصورت کارمند مسلکی نگاه میکنند و برای پر کردن ساعتکاری خود فعالیت دارند. برطرف کردن مشکلات محله هرندی نیازمند کار کارمندی وعاقلانه نیست بلکه کار عاشقانه میخواهد و اگر با این نگاه به هر مسئلهای از جمله مسئله هرندی برخورد کنیم میتوانیم مشکلات را برطرف کنیم. تا زمانی که کارمندی، کار و عاقلانه فکر کنیم با قوانین موجود، مشکلات را نمیتوانیم از سر راه برداریم. اما اگر با عشق و علاقه کار کنیم با همین قوانین و مقررات به راحتی میتوان کار کرد و به نتایج مطلوبی رسید. الان میبینیم که برخی مدیران میگویند کسی به منکاری نداشته باشد و همینطوری ایام را بگذرانیم و اگر کسی سؤال کرد جلسهای، برگزار و تا جلسه بعدی کار را زمین بگذاریم تا نفر بعدی بیاید. اما اینطوری کار درست نمیشود. مسئولان باید خود را جای مردمی که در محله هرندی زندگی میکنند قرار دهند و به این فکر کنند که اگر زن یا کودکی ساعت 23 در این خیابان قصد رفتوآمد داشته باشد در چه وضعی قرار میگیرد و اگر این موضوع را با پوست و استخوان خود درک کرد آن موقع میتواند قدمی جدی برای از میان برداشتن آسیب محله هرندی بردارد. برای اجرای قانون ضمانت نیاز نیست. چون دستورالعملها کاملاً مشخص است و اگر آن را اجرا نکنیم مسئولان بالاتر باید سؤال کنند و مسئولی که کار را انجام نداده است توبیخ کنند. بعد از همه این کارها تشکلهای مردمنهاد باید وارد کار شوند و با بررسی شرایط ساکنان، آسیبهایی را که حضور معتادان مسبب آن بوده است شناسایی و تغییری اساسی در وضع محله ایجاد کنند.
به نظر میرسد چاره کار برای معضل اعتیاد مشخص است. پس چرا هنوز به نقطهای که باید برسیم نرسیدهایم؟
موسوی چلک: ما هم معتقدیم راهحل وجود دارد. اما در حوزه درمان اعتیاد مسئولیت به وزارت بهداشت سپرده شده است و این وزارتخانه این کار را به دست بخش خصوصی سپرده است. بخش درمان درآمد بسیار بالایی دارد؛ این بخش هرگز حاضر نیست که رویه درست درمان را ادامه دهد. در چنین شرایطی نباید انتظار داشت جایی که دنبال اقتصاد درمان است برای کاهش آسیب کار جدی کند. در محله هرندی بسیاری از معتادان پول درمان ندارند و حتی اگر برای درمان پول داشته باشند هزینههای دیگر خود را نمیتوانند تأمین کنند و به همین دلیل نمیتوانند برای درمان خود کاری انجام دهند و همچنان در منجلاب اعتیاد دست و پا میزنند. روی کاغذ حرفهای زیادی زده میشود و قوانین خوبی هم مصوب میشود. اما برای حل مشکل، مدیریت کار را باید به دست سازمانهای مستقل داد. اگر شهرداری برای پسماند هزینه میکند میتواند برای حوزه اجتماعی هم سرمایهگذاری کند تا مردم هرندی هم از این سرمایهگذاری بهرهمند شوند. هر چند میدانیم شهرداری قانوناً مسئولیتی در این بخش ندارد. اما حضور این نهاد مؤثر شهری میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند. مردم محلههایی مانند هرندی نباید انتظار داشته باشند که از بیرون کسی بتواند مشکلات آنها را برطرف کند. برای اینکه مشکلات هرندی برطرف شود مردم این محله باید نیازهایشان را شناسایی کنند و با اولویتبندی این نیازها، خود برای محقق کردن آن با کمک تشکلهای مردمنهاد محلهای کاری انجام دهند. متأسفانه تشکلهای محلهای در این بخش نداریم و مردمِ آنجا را کنار گذاشتهایم و از بیرون آمدهایم و میخواهیم کار کنیم. توسعه خدمات اجتماعی با استفاده از ظرفیتهای مردمی و تشکلهای محلهای اتفاق میافتد و باید این موضوع را باور کنیم. مدیریت شهری هم که امروز وارد این معرکه شده است کار ارزندهای انجام داده و نباید خودش بیاید کارمند بگیرد بلکه باید از مردم و تشکلهای مردمی سازماندهی شده در این محله برای پیشبرد اهدافی که تشکلهای مردم محور محله اولویتبندی کردهاند استفاده کند. ما باید به سوی نهادسازی در محلهها با محوریت مردم برویم تا بهدرصد بالاتری از موفقیت برسیم. براساس پژوهش طرح سنجش عدالت در سلامت شهری که در شهرداری تهران انجام شده است اختلال روانی در کشور 23 درصد و تهران 34 درصد است و درمحله هرندی بالای 83درصد است که این موضوع وضع حاد این محله را نشان میدهد. آمار خشونت خانگی، سوء تغذیه در هرندی بالا و ضریب امنیت و در مجموع ارزش زندگی در آن بسیار پایین است. باید برای محله هرندی و محلههایی مانند هرندی طرحی کامل دیده شود و از انگ زدن به ساکنان که اشتباهی بزرگ است جلوگیری کرد و معضل را از این محله با کار اجتماعی از بین برد. اینکه فکر کنیم در محل هرندی با کارهای پلیسی و ایجاد پاسگاه میتوانیم مشکلات را حل کنم تصور اشتباه است.
طلا: ما در مجلس از سال 1391 مجمع نمایندگان با نهادها و سازمانها جلسه داشتیم و نمایندگان بهصورت جدی وارد کار شدند و چندین بار به مراکز شفق و اخوان رفتیم و بازدید کردیم و مشکلات را دیدیم. راهحل کار این است که وزیر را ببریم. ابزار نمایندگان در مجلس برای پاسخگو کردن مسئولان فقط تذکر دادن، سؤال، استیضاح و تفحص است که ابزارکافی برای این کار نیست. بارها نطق پیش از دستور در مجلس انجام شده است و از مسئولان خواستهایم که به این مسائل رسیدگی کنند. حتی وزیر را به نقاط آسیبپذیر بردهایم و آنها را حساس کردهایم. اما برخی رسانهها نمایندگان را متهم به سهمخواهی و کار را وارد حاشیه کردهاند و همین مسائل سبب شد که کار ادامه پیدا نکند.
موسوی چلک: هرندی یک نشانه است ازغفلتهایی که دانسته یا ندانسته مرتکب شدهایم و با عملکردهای اشتباه درحوزه مقابله با موادمخدر و اعتیاد این وضع را ایجاد کردهایم. به این دلیل معتقدم که باید کار ریشهای و منطقی و در هرندی انجام شود
هاشمی: یک منطقه شهرداری تهران به حدی پرجمعیت است که با جمعیت یک استان برابری میکند اما با وجود چنین واقعیتی براساس این شرایط برنامهریزی نمیکنیم و با وجود قوانین خوب به دلیل نبود مدیریت یکپارچه شهری در پایتخت نمیتوانیم این قوانین را درست اجرا کنیم
طلا: باید مظاهر اعتیاد را در گام اول از جلوی خانهها و محل بازی بچههای هرندی از بین ببریم تا آنها با اعتیاد بیش از این مواجه نباشند. در گام بعدی برای برطرف کردن آسیبهای دیگر محله با استفاده از نظر کارشناسان باید وارد کار شد و فعالیتهای اجتماعی انجام داد